به کدامین جرم؟
درست پنجاه و چهار سال پیش بود. خانواده های سه دانشجویی که در به گلوله بستن دانشجویان در صحن دانشگاه شهید شده بودند در ناباوری آماده می شدند مراسم شب هفت فرزندانشان را برگزار کنند. کشته شدن آن سه دانشجو در آن زمان به دلیل اعتراض دانشجویان به ورود نیکسون به ایران بود.
آری درست پنجاه و چهار سال پیش بود و همین روزهاست که مادران ِ بیش از سی تن از دانشجویان هنوز در تلاشند با فرزندان خود که اکثرا در بند 209 زندان اوین و زندان های دیگر در شهرستان ها هستند ملاقات داشته باشند.
این دانشجویان که خود را "دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب" نام نهاده اند مراسم 16 آذر امسال را (در روز 13 آذر) به عنوان مراسمی قانونی و رسمی و صرفا در صحن دانشگاه با شعارهایی هم چون"آزادی برابری"،"دانشگاه پادگان نیست"،"نه! به جنگ"و با پلاکاردهایی همچون"نه حمله نظامی نه تحریم اقتصادی"برگزارکردند. در عین حال آنان بر ضرورت آزادی های دموکراتیک و تشکلهای مستقل اجتماعی اعم از زنان، کارگران و دانشجویان تاکید داشتند.
اما معلوم نیست کدام یک از این خواست ها را عاملان دستگیری دانشجویان نتوانستند تاب بیاورند:
آیا هیچ اعتراضی نباید صورت بگیرد وقتی درآمد پایه مصوب وزارت کار به زحمت کفاف یک کیلو گوشت را در روز می کند؟
مگر همین که فردی پیش تر ناشناخته با طرح شعارهای برابری طلبانه به ریاست جمهوری برگزیده می شود خود نشانه گویای فقدان عدالت اجتماعی در جامعه نیست. وآیا این بدین معنی نیست که جامعه تشنه عدالت و برابری طلبیست؟ و مگرسرکوب این خواست ها خود به تشدید آن منجر نمی شود؟
آیا اشکالی دارد از خود بپرسیم سهم این همه کودک خیابانی از حدود 40 میلیون بشکه نفت هر بشکه حدود 80 دلار در روز چیست؟
آیا اشکالی دارد بپرسیم چرا نرخ تورم بنا بر اعلام بانک مرکزی علیرغم تمامی وعده وعیدها دارد به 20 در صد نزدیک می شود؟
آیا اشکالی دارد از خود بپرسیم چرا ایران به نقل از هفته نامه سلامت بزرگترین مصرف کننده تریاک در جهان است؟
آیا طرح این پرسش که چرا در هر ساعت چهار تن از ما جان خود را در جاده ها از دست میدهد و هیچ گام ِ عملی چشمگیری در این رابطه برداشته نمی شود نشانه چیست؟
آیا همین که قتل های زنجیره ای از سوی کل نظام حاکم عملی سرگرفته از سوی نیروهای خود سر اما متنفذ وزارت اطلاعات قلمداد می شود خود بیان گر این ضرورت نیست که نظام حاکم می باید به آحاد جامعه امکان دهد تا با طرح مطالبات به حق خود از خودسری های جدید ممانعت به عمل آورند؟
آیا همین که دختر جوان پزشکی در مرکز امر به معروف و نهی از منکر به قتل می رسد مایه ننگ جامعه نیست؟ و آیا طرح اینکه وی در آن مرکز خودکشی کرده مشکلی را حل می کند؟
آیا این که هنوز پرونده زهرا کاظمی بعد از چهار سال در جریان است نشانه ضعف قوه قضاییه نیست؟
آیا هیچ گاه از خود پرسیده ایم که چرا در بین این همه کشور اسلامی حجاب حتی برای غیر مسلمانان و اتباع خارجی تنها در ایران اجباریست؟
آیا هیچ گاه از خود پرسیده ایم چرا تنها در دانشگاه شریف به عنوان یکی از نخبه پرورترین دانشگاه های کشور تنها در سا ل گذشته حدود 10 دانشجو خود کشی کرده اند؟ مجبوریم بنویسیم حدود 10 نفر چون هیچ آمار یا تحقیقی را ما در این مورد نمی شناسیم.
اما صحن دانشگاه این بار نیز دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب مستقل را تاب نیاورد. از آن هم بیشتر هنوز دو روز به 13 آذر مانده، یعنی در 11 آذر، پنج تن از دانشجویان در منازل خود و یا در خیابان ها دستگیر شدند. دستگیری هایی که طی روز 13 آذر نزدیک به سی نفر رسید و اکنون به حدود 33 نفر رسیده است. می نویسیم به حدود 33 نفر چون واقعیت امر این است که مقامات قضایی کشور هنوز آمار رسمی ای در این مورد ارائه نداده اند.
آیا هیچ گاه وارد اتاقی شده اید که بوی گاز از آن به مشام می رسد؟ اما آیا می دانید که اگر در همان اتاق به خواب رفته باشید و گاز ذره ذره در فضای اتاق بپیچد هیچ گاه متوجه آن نمی شوید و چه بسا این خواب ِ به ظاهر شیرین خواب ابدیتان باشد؟ حال تصور کنید کسی آمده و شما را متوجه بوی گاز موجود در فضا می کند آیا بهتر نیست به جای افترا بستن به وی دستهایش را صمیمانه بفشاریم؟
اکنون جوانان منتقد کشورمان از طریقی قانونی در مراسمی با سابقه ضد امریکایی درمحدوده دانشگاه اقدام به برگزاری مراسمی کرده اند که جز انتقادی ریشه ای و سازنده چیز دیگری نیست.
دستگیری دانشجویان به این وسعت سالهاست بی سابقه بوده است.
بیاییم به صورتی یکپارچه به آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه دانشجویان ِ دربند جامه عمل بپوشانیم.
آری درست پنجاه و چهار سال پیش بود و همین روزهاست که مادران ِ بیش از سی تن از دانشجویان هنوز در تلاشند با فرزندان خود که اکثرا در بند 209 زندان اوین و زندان های دیگر در شهرستان ها هستند ملاقات داشته باشند.
این دانشجویان که خود را "دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب" نام نهاده اند مراسم 16 آذر امسال را (در روز 13 آذر) به عنوان مراسمی قانونی و رسمی و صرفا در صحن دانشگاه با شعارهایی هم چون"آزادی برابری"،"دانشگاه پادگان نیست"،"نه! به جنگ"و با پلاکاردهایی همچون"نه حمله نظامی نه تحریم اقتصادی"برگزارکردند. در عین حال آنان بر ضرورت آزادی های دموکراتیک و تشکلهای مستقل اجتماعی اعم از زنان، کارگران و دانشجویان تاکید داشتند.
اما معلوم نیست کدام یک از این خواست ها را عاملان دستگیری دانشجویان نتوانستند تاب بیاورند:
آیا هیچ اعتراضی نباید صورت بگیرد وقتی درآمد پایه مصوب وزارت کار به زحمت کفاف یک کیلو گوشت را در روز می کند؟
مگر همین که فردی پیش تر ناشناخته با طرح شعارهای برابری طلبانه به ریاست جمهوری برگزیده می شود خود نشانه گویای فقدان عدالت اجتماعی در جامعه نیست. وآیا این بدین معنی نیست که جامعه تشنه عدالت و برابری طلبیست؟ و مگرسرکوب این خواست ها خود به تشدید آن منجر نمی شود؟
آیا اشکالی دارد از خود بپرسیم سهم این همه کودک خیابانی از حدود 40 میلیون بشکه نفت هر بشکه حدود 80 دلار در روز چیست؟
آیا اشکالی دارد بپرسیم چرا نرخ تورم بنا بر اعلام بانک مرکزی علیرغم تمامی وعده وعیدها دارد به 20 در صد نزدیک می شود؟
آیا اشکالی دارد از خود بپرسیم چرا ایران به نقل از هفته نامه سلامت بزرگترین مصرف کننده تریاک در جهان است؟
آیا طرح این پرسش که چرا در هر ساعت چهار تن از ما جان خود را در جاده ها از دست میدهد و هیچ گام ِ عملی چشمگیری در این رابطه برداشته نمی شود نشانه چیست؟
آیا همین که قتل های زنجیره ای از سوی کل نظام حاکم عملی سرگرفته از سوی نیروهای خود سر اما متنفذ وزارت اطلاعات قلمداد می شود خود بیان گر این ضرورت نیست که نظام حاکم می باید به آحاد جامعه امکان دهد تا با طرح مطالبات به حق خود از خودسری های جدید ممانعت به عمل آورند؟
آیا همین که دختر جوان پزشکی در مرکز امر به معروف و نهی از منکر به قتل می رسد مایه ننگ جامعه نیست؟ و آیا طرح اینکه وی در آن مرکز خودکشی کرده مشکلی را حل می کند؟
آیا این که هنوز پرونده زهرا کاظمی بعد از چهار سال در جریان است نشانه ضعف قوه قضاییه نیست؟
آیا هیچ گاه از خود پرسیده ایم که چرا در بین این همه کشور اسلامی حجاب حتی برای غیر مسلمانان و اتباع خارجی تنها در ایران اجباریست؟
آیا هیچ گاه از خود پرسیده ایم چرا تنها در دانشگاه شریف به عنوان یکی از نخبه پرورترین دانشگاه های کشور تنها در سا ل گذشته حدود 10 دانشجو خود کشی کرده اند؟ مجبوریم بنویسیم حدود 10 نفر چون هیچ آمار یا تحقیقی را ما در این مورد نمی شناسیم.
اما صحن دانشگاه این بار نیز دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب مستقل را تاب نیاورد. از آن هم بیشتر هنوز دو روز به 13 آذر مانده، یعنی در 11 آذر، پنج تن از دانشجویان در منازل خود و یا در خیابان ها دستگیر شدند. دستگیری هایی که طی روز 13 آذر نزدیک به سی نفر رسید و اکنون به حدود 33 نفر رسیده است. می نویسیم به حدود 33 نفر چون واقعیت امر این است که مقامات قضایی کشور هنوز آمار رسمی ای در این مورد ارائه نداده اند.
آیا هیچ گاه وارد اتاقی شده اید که بوی گاز از آن به مشام می رسد؟ اما آیا می دانید که اگر در همان اتاق به خواب رفته باشید و گاز ذره ذره در فضای اتاق بپیچد هیچ گاه متوجه آن نمی شوید و چه بسا این خواب ِ به ظاهر شیرین خواب ابدیتان باشد؟ حال تصور کنید کسی آمده و شما را متوجه بوی گاز موجود در فضا می کند آیا بهتر نیست به جای افترا بستن به وی دستهایش را صمیمانه بفشاریم؟
اکنون جوانان منتقد کشورمان از طریقی قانونی در مراسمی با سابقه ضد امریکایی درمحدوده دانشگاه اقدام به برگزاری مراسمی کرده اند که جز انتقادی ریشه ای و سازنده چیز دیگری نیست.
دستگیری دانشجویان به این وسعت سالهاست بی سابقه بوده است.
بیاییم به صورتی یکپارچه به آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه دانشجویان ِ دربند جامه عمل بپوشانیم.
3 comments:
be jorme adam boodan !
salam dostan ,, migam in 2 nafare jadidi ke akseshon ezaf shodeh kiyan ? az samte chap nafare dovom az payin ... va nafare 2 az samte chap dar radife payin
age begid mamnon misham vase logo .. http://edame.blogfa.com
عزیز من ما فقط دانشجویان منتقدی نیستیم که حاکمیت را متوجه بوی گاز کنیم. واقعیت این است که فقر و تن فروشی و اعتیاد و کار کودکان و تورم و بقیه مشکلات اقتصادی زاده سیستیم سرمایه داری ناقصی است که در ایران در جریان است و حتی بشکه های نفتی هم نمی تواند این نقص را بپوشاند. جمهوری اسلامی مجبور است که برای سرکوب اعتراضات ناشی از نقایص اقتصادی اش پول هنگفتی را خرج دم و دستگاه سرکوب و امنیت و اطلاعاتش بکند. ما به هیچ وجه از اینان طلب تخفیف و بخشش نداریم و چشم در چشم حق خود و طبقه کارگر را قهر آمیز خواهیم گرفت !
Post a Comment