پیرامون دروغ پراکنی نهادهای امنیتی
ما اسیر سناریوسازی های تکراری شما نمی شویم
بعد از بازداشت گسترده ی فعالان چپ وزارت اطلاعات ج.ا.ا دست به انتشار اطلاعیه ای در رابطه با اقدام انتحاری خود زده است. وزارت اطلاعات با صدور این بيانيه اعلام کرده است «تعدادي اخلالگر» دستگير شده اند که «با استفاده از کارت جعلي دانشجويي به قصد برگزاري تجمع غيرقانوني مقابل دانشکده فني دانشگاه تهران، وارد دانشگاه شده بودند.»روابط عمومي وزارت اطلاعات در بيانيه خود به تعداد بازداشت شدگان و تاريخ دستگيري آنها اشاره ای نکرده است ، ولي تصريح کرده است؛«افراد دستگير شده توسط گروهي از معاندين نظام و جريانات سياسي اعزامي از شهرهاي مختلف فراخوانده شده بودند تا ضمن راه اندازي اجتماع غير قانوني، درگيري ايجاد کنند و فضاي علمي - فرهنگي دانشگاه را به آشوب و اغتشاش بکشانند.» این وزارت فخیمه با بيان اينکه «آشوبگران از قبل اقدام به تهيه تير و کمان، جمع آوري سنگ و ساخت نارنجک هاي صوتي کرده اند»، افزوده است؛«از دستگيرشدگان مقادير قابل توجهي نشريات موهن، کتب ضاله، اعلاميه هاي حاوي توهين به مقدسات و مشروبات الکلي کشف و ضبط شده است.»
این سبک برخورد و این نوع اتهام بافی نهادهای امنیتی در ایران به هیچ وجه تعجب فعالان سیاسی و اجتماعی را به همراه ندارد چرا که این روال همیشگی و تکراری مسئولان ج.ا.ا در مقابل دگر اندیشان و دگر باشان است. اصولا وزارت اطلاعات ایران به نمایندگی از تمام دستگاه سرکوب نظام جمهوری اسلامی در هنگامی که دست به خلق شاهکارهای ابلهانه می زند دست به دامان برادران کیهان ، یالثارات و صدا و سیما می شود تا با ساخت سناریوهای گوناگون، افکار عمومی را از تمرکز بر رفتارهای غیر قانونی و غیر انسانی خود باز دارند. مدتهاست که در هنگام دستگیری هر فعال سیاسی _ اجتماعی در ایران ما بلافاصله شاهد آن هستیم که سربازان گمنام امام زمان در منزل یا محل کار وی مشروبات الکلی ، مواد مخدر ، اسلحه کمری و کتب ضاله پیدا می کنند ، روابط خصوصی افراد تبدیل به روابط نامشروع می شود ، حسابهای پس انداز پنج رقمی ریالی افراد به حسابهای شش رقمی ارزی تبدیل می شود و تماسها و ارتباطهای عادی و سیاسی افراد با فعالان سیاسی ، وکلا و نویسندگان شناخته شده تبدیل به ارتباطهای پنهانی با افراد و گروهکهای ضد انقلاب و خارج نشین تبدیل می شود. این سناریوها و اتفاقات بارها و بارها در برابر دیدگان ما تکرار شده است و گویا ما با سکوت و بی تفاوتی خود در برابر این رویه آموخته ی رفتار حاکمان شده ایم.
من در اینجا به عنوان عضو کوچکی از جریان ریشه دار و اجتماعی آزادی خواه برابری طلب تصمیم دارم در حد توان خود به انجام مسئولیت خویش در قبال روشن ساختن افکار عمومی در رابطه با دروغ پراکنی و یاغیگری نهادهای سرکوبگر ج.ا.ا بپردازم.
نیروهای وزارت اطلاعات و ضابطان دادگاه انقلاب بعد از بازداشت فعالان چپ با احکامی مخدوش ، بی نام و بعضا سفید که تنها آرم و مهر دادگاه انقلاب را در پای خود داشته است اقدام به تفتیش منزل و محل کار تعدادی از بازداشت شدگان کرده اند. در این تفتیشها مقدار زیادی از وسایل شخصی ، دست نوشته ها ، کتابها ، سی دی ها ، نشریات ، کیس کامپیوتر و دیگر وسایل اینچنینی بدون ارائه ی هیچ رسیدی به صورت غیر قانونی ضبط شده است.
سوال اینجاست که نشریات موهن و کتب ضاله مورد اشاره ی برادران محترم وزارت اطلاعات چه بوده است؟
جواب برای ما که تا کنون بارها کتابها و وسایل شخصی خود را در هجومهای گاه و بیگاه و بدون مجوز عوامل اطلاعاتی و نهادهای قضایی ج.ا.ا از دست داده ایم کاملا روشن است. در تاراج اخیر کتب ضاله ای که از خانه ی بسیاری از زندانیان سیاسی فعلی کشف شده است به شرح زیر است:
1: مجموعه ی آثار لنین _ ترجمه ی محمد پرهرمزان _ انتشارات فردوس _ چاپ شده در سال 1384 در تهران
2: دست نوشته های اقتصادی و فلسفی 1844 _ ترجمه ی حسن مرتضوی _ انتشارات آگه _ چاپ شده در سال 1387 در تهران
3: گامی در نقد فلسفه ی حق هگل _ و ترجمه ی مرتضی محیط _ انتشارات اختران _ چاپ شده در سال 1381 در تهران
4: هجدهم برومر لوئی بناپارت _ ترجمه ی باقر پرهام _ نشر مرکز _ چاپ شده در سال 1377 در تهران
5: نبردهای طبقاتی در فرانسه _ ترجمه ی باقر پرهام _ نشر مرکز _ چاپ شده در سال 1381 در تهران
6: جنگهای داخلی در فرانسه 1871 _ ترجمه ی باقر پرهام _ نشر مرکز _ چاپ شده در سال 1380 در تهران
7: درباره ی تکامل مادی تاریخ _ ترجمه ی خسرو پارسا _ نشر دیگر _ چاپ شده در سال 1380 در تهران
8: سوسیالیسم تخیل و سوسیالیسم علمی _ ترجمه ی قنبری _ نشر روشنگران _ چاپ شده در سال 1384 در تهران
9: انسان و سوسیالیسم در کوبا _ ترجمه ی شهره ایزدی _ نشر طلایه پر سو _ چاپ شده در سال 1371 در تهران
10: مانیفست پس از 150 سال _ ترجمه ی حسن مرتضوی _ نشر آگه _ چاپ شده در سال 1380 در تهران
11: آینده ی سوسیالیسم _ ترجمه ی ناصر زرافشان _ نشر آگه _ چاپ شده در سال 1379 در تهران
12: آنتی دورینگ _ ترجمه ی آرش پیشاهنگ _ انتشارات جامی _ چاپ شده در سال 1382 در تهران
13: تاریخ و آگاهی طبقاتی _ ترجمه ی زنده یاد محمد جعفر پوینده _ انتشارات تجربه _ چاپ شده در سال 1378 در تهران
14: کاپیتال _ ترجمه ی ایرج اسکندری _ _ چاپ شده در سال 1384 در تهران
15: ....
تعجب نکنید ؛ « نشریات موهن » مورد اشاره ی وزارت اصلاعات هم شامل نشریات دانشجویی دارای مجوز ، ماهنامه ی نامه و دیگر نشریاتی است که همگی به لطف مهر ورزی دولت برادر محمود احمدی نژاد همگی به تیغ سانسور سپرده شده اند.
وزارت اطلاعات در قسمت دیگری از اطلاعیه خود آورده است : «آشوبگران از قبل اقدام به تهيه تير و کمان، جمع آوري سنگ و ساخت نارنجک هاي صوتي کرده اند» !
ظاهرا وزارت اطلاعات و سناریو نویسان آن دانشجویان چپ دانشگاه های کشور را با نسل قبلی برادران انصار حزب الله و بسیج اشتباه گرفته اند. در حال حاضر چکمه پوشان بسیج و چماقداران انصار حزب الله برای دفاع ار کیان نظام ولایت فقیه در ایران مسلح به باتوم ، دستبند ، اسپری گاز اشک آور ، اسلحه کمری و غیره هستند ولی در سالهای نه چندان دور این بخش زحمتکش و اصولگرا با چوب ، کمربند ، سنگ ، تیر و کمان ، چاقو و امثالهم به تجمعات و جلسات مسالمت آمیز گوناگون حمله می کردند و از نظام ولایت فقیه دفاع قاطعی به عمل می آوردند. دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب که خود در مقاطع زمانی گوناگون و به انواع و اقسام روشها قربانیان خشونت شبه نظامیان مورد حمایت ج.ا.ا بوده اند را متهم به بکارگیری ابزاری می کنند که زمانی مایه ی امرار معاش خود اتهام زنندگان بوده است.
هر کس برای اشیا گوناگون کاربردی مطابق با افکار و اهداف خود در نظر می گیرد پس عجیب نیست که وزارت اطلاعات و همرزمان سابق برادر سعید امامی که اکنون ادامه دهنگان راه این شهید بزرگوار هستند به مقداری کمی چوب که دانشجویان برای ساخت پلاکاردهای خود تهیه دیده بودند به عنوان مواد اولیه ساخت تیر و کمان می نگرند . این کار در وزارت اطلاعات سابقه ای بیست و چند ساله دارد. یادمان نرفته است که این مدافعان سرسخت ولایت فقیه به طناب نایلونی که زنان خانه دار به عنوان بند لباس از آن استفاده می کنند به چشم ابزاری برای هدایت امثال پوینده و مختاری به راه راست می نگرند.
مسئولان جمهوری اسلامی دانشجویان ربوده شده و بازداشت شده را « آشوبگران» ی می نامد که که «با استفاده از کارت جعلي دانشجويي به قصد برگزاري تجمع غيرقانوني مقابل دانشکده فني دانشگاه تهران، وارد دانشگاه شده بودند.»! ببینید که کار دروغ پردازی این رژیم تا کجا کشیده است! آیا منزل شخصی خانم انوشه آزادفر که ایشان و خانم ایلناز جمشیدی در آن مورد هجوم غیر قانونی قرار گرفتند به تازگی جزئی از دانشگاه تهران شده است؟ آیا محوطه ی زیر پل سید خندان که آقای سعید حبیبی بعد از خروج از محل کار از آنجا ربوده شده است به محوطه ی دانشگاه تهران الحاق شده است ؟ آیا تقاطع خیابان انقلاب و 16 آذر که آقای بهروز کریمی زاده از آنجا ربوده شده است جزء محوطه ی دانشکده ی فنی تهران محسوب می شود؟ آیا دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه مازندران که در بابلسر مورد حمله ی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گرفتند هم وارد دانشگاه تهران شده بودند؟ اصولا آیا دانشجویانی که شماره ی دانشجویی ، واحدهای درسی و مدارک رسمی خود وزارت علوم دلالت انکار ناپذیر بر دانشجو بودن آنها دارد نیازی به جعل کارت برای ورود به دانشگاه محل تحصیل خود دارند؟
نظام جمهوری اسلامی برای خود وزارت اطلاعات ساخته است یا دارالمجانین؟ این حربه ها و سناریوها نخ نما شده است. این به زعم شما «تعدادي اخلالگر» دانشجویان همین اجتماع هستند. این به زعم شما « آشوبگران » فرزندان همین مردمی هستند که شما به زور اسلحه و زندان بر آنها حکومت می کنید. پداران و مادرانی که اکنون در پشت دیوارهای اوین به امید یافتن نام و نشانی از فرزندانشان از سرما ، خستگی و ترس می لرزند و شما با دشنام و سخنان درشت می رانیدشان همان کسانی هستند که به امید رسیدن به برابری و آزادی در سال 57 جان خود را کف دستشان گرفتند و به خیابانها ریختند و شما از روی شانه های آنها بالا رفتید و حکومت شاهنشاهی دیگری را برپا کردید پس بترسید از روزی که برای رسیدن به برابری و آزادی همین پدرها و مادرها تصمیم به قیام دیگری بگیرند.
به عنوان دلسوز این نظام به مسئولین جمهوری اسلامی توصیه می کنم به جای حواله دادن مواد مخدر ، اسلحه و کارت جعلی به این و آن فعال سیاسی ، مواد مخدر و مشروبات الکلی را برای بزمهای شبانه ی خود نگه دارند ، اسلحه ها را میان مزدوران و شبه نظامیان خود تقسیم کنند و کارتهای جعلی را میان سربازان گمنام امام زمان تقسیم کنند تا بهتر از پس ربایش دانشجویان و فعالان سیاسی بر آیند چرا که تقسیم بی محابای ابزار بقای جمهوری اسلامی به این شکل و وسعت بی شک مایه سرنگونی آن خواهد بود.
ما اسیر سناریوسازی های تکراری شما نمی شویم
بعد از بازداشت گسترده ی فعالان چپ وزارت اطلاعات ج.ا.ا دست به انتشار اطلاعیه ای در رابطه با اقدام انتحاری خود زده است. وزارت اطلاعات با صدور این بيانيه اعلام کرده است «تعدادي اخلالگر» دستگير شده اند که «با استفاده از کارت جعلي دانشجويي به قصد برگزاري تجمع غيرقانوني مقابل دانشکده فني دانشگاه تهران، وارد دانشگاه شده بودند.»روابط عمومي وزارت اطلاعات در بيانيه خود به تعداد بازداشت شدگان و تاريخ دستگيري آنها اشاره ای نکرده است ، ولي تصريح کرده است؛«افراد دستگير شده توسط گروهي از معاندين نظام و جريانات سياسي اعزامي از شهرهاي مختلف فراخوانده شده بودند تا ضمن راه اندازي اجتماع غير قانوني، درگيري ايجاد کنند و فضاي علمي - فرهنگي دانشگاه را به آشوب و اغتشاش بکشانند.» این وزارت فخیمه با بيان اينکه «آشوبگران از قبل اقدام به تهيه تير و کمان، جمع آوري سنگ و ساخت نارنجک هاي صوتي کرده اند»، افزوده است؛«از دستگيرشدگان مقادير قابل توجهي نشريات موهن، کتب ضاله، اعلاميه هاي حاوي توهين به مقدسات و مشروبات الکلي کشف و ضبط شده است.»
این سبک برخورد و این نوع اتهام بافی نهادهای امنیتی در ایران به هیچ وجه تعجب فعالان سیاسی و اجتماعی را به همراه ندارد چرا که این روال همیشگی و تکراری مسئولان ج.ا.ا در مقابل دگر اندیشان و دگر باشان است. اصولا وزارت اطلاعات ایران به نمایندگی از تمام دستگاه سرکوب نظام جمهوری اسلامی در هنگامی که دست به خلق شاهکارهای ابلهانه می زند دست به دامان برادران کیهان ، یالثارات و صدا و سیما می شود تا با ساخت سناریوهای گوناگون، افکار عمومی را از تمرکز بر رفتارهای غیر قانونی و غیر انسانی خود باز دارند. مدتهاست که در هنگام دستگیری هر فعال سیاسی _ اجتماعی در ایران ما بلافاصله شاهد آن هستیم که سربازان گمنام امام زمان در منزل یا محل کار وی مشروبات الکلی ، مواد مخدر ، اسلحه کمری و کتب ضاله پیدا می کنند ، روابط خصوصی افراد تبدیل به روابط نامشروع می شود ، حسابهای پس انداز پنج رقمی ریالی افراد به حسابهای شش رقمی ارزی تبدیل می شود و تماسها و ارتباطهای عادی و سیاسی افراد با فعالان سیاسی ، وکلا و نویسندگان شناخته شده تبدیل به ارتباطهای پنهانی با افراد و گروهکهای ضد انقلاب و خارج نشین تبدیل می شود. این سناریوها و اتفاقات بارها و بارها در برابر دیدگان ما تکرار شده است و گویا ما با سکوت و بی تفاوتی خود در برابر این رویه آموخته ی رفتار حاکمان شده ایم.
من در اینجا به عنوان عضو کوچکی از جریان ریشه دار و اجتماعی آزادی خواه برابری طلب تصمیم دارم در حد توان خود به انجام مسئولیت خویش در قبال روشن ساختن افکار عمومی در رابطه با دروغ پراکنی و یاغیگری نهادهای سرکوبگر ج.ا.ا بپردازم.
نیروهای وزارت اطلاعات و ضابطان دادگاه انقلاب بعد از بازداشت فعالان چپ با احکامی مخدوش ، بی نام و بعضا سفید که تنها آرم و مهر دادگاه انقلاب را در پای خود داشته است اقدام به تفتیش منزل و محل کار تعدادی از بازداشت شدگان کرده اند. در این تفتیشها مقدار زیادی از وسایل شخصی ، دست نوشته ها ، کتابها ، سی دی ها ، نشریات ، کیس کامپیوتر و دیگر وسایل اینچنینی بدون ارائه ی هیچ رسیدی به صورت غیر قانونی ضبط شده است.
سوال اینجاست که نشریات موهن و کتب ضاله مورد اشاره ی برادران محترم وزارت اطلاعات چه بوده است؟
جواب برای ما که تا کنون بارها کتابها و وسایل شخصی خود را در هجومهای گاه و بیگاه و بدون مجوز عوامل اطلاعاتی و نهادهای قضایی ج.ا.ا از دست داده ایم کاملا روشن است. در تاراج اخیر کتب ضاله ای که از خانه ی بسیاری از زندانیان سیاسی فعلی کشف شده است به شرح زیر است:
1: مجموعه ی آثار لنین _ ترجمه ی محمد پرهرمزان _ انتشارات فردوس _ چاپ شده در سال 1384 در تهران
2: دست نوشته های اقتصادی و فلسفی 1844 _ ترجمه ی حسن مرتضوی _ انتشارات آگه _ چاپ شده در سال 1387 در تهران
3: گامی در نقد فلسفه ی حق هگل _ و ترجمه ی مرتضی محیط _ انتشارات اختران _ چاپ شده در سال 1381 در تهران
4: هجدهم برومر لوئی بناپارت _ ترجمه ی باقر پرهام _ نشر مرکز _ چاپ شده در سال 1377 در تهران
5: نبردهای طبقاتی در فرانسه _ ترجمه ی باقر پرهام _ نشر مرکز _ چاپ شده در سال 1381 در تهران
6: جنگهای داخلی در فرانسه 1871 _ ترجمه ی باقر پرهام _ نشر مرکز _ چاپ شده در سال 1380 در تهران
7: درباره ی تکامل مادی تاریخ _ ترجمه ی خسرو پارسا _ نشر دیگر _ چاپ شده در سال 1380 در تهران
8: سوسیالیسم تخیل و سوسیالیسم علمی _ ترجمه ی قنبری _ نشر روشنگران _ چاپ شده در سال 1384 در تهران
9: انسان و سوسیالیسم در کوبا _ ترجمه ی شهره ایزدی _ نشر طلایه پر سو _ چاپ شده در سال 1371 در تهران
10: مانیفست پس از 150 سال _ ترجمه ی حسن مرتضوی _ نشر آگه _ چاپ شده در سال 1380 در تهران
11: آینده ی سوسیالیسم _ ترجمه ی ناصر زرافشان _ نشر آگه _ چاپ شده در سال 1379 در تهران
12: آنتی دورینگ _ ترجمه ی آرش پیشاهنگ _ انتشارات جامی _ چاپ شده در سال 1382 در تهران
13: تاریخ و آگاهی طبقاتی _ ترجمه ی زنده یاد محمد جعفر پوینده _ انتشارات تجربه _ چاپ شده در سال 1378 در تهران
14: کاپیتال _ ترجمه ی ایرج اسکندری _ _ چاپ شده در سال 1384 در تهران
15: ....
تعجب نکنید ؛ « نشریات موهن » مورد اشاره ی وزارت اصلاعات هم شامل نشریات دانشجویی دارای مجوز ، ماهنامه ی نامه و دیگر نشریاتی است که همگی به لطف مهر ورزی دولت برادر محمود احمدی نژاد همگی به تیغ سانسور سپرده شده اند.
وزارت اطلاعات در قسمت دیگری از اطلاعیه خود آورده است : «آشوبگران از قبل اقدام به تهيه تير و کمان، جمع آوري سنگ و ساخت نارنجک هاي صوتي کرده اند» !
ظاهرا وزارت اطلاعات و سناریو نویسان آن دانشجویان چپ دانشگاه های کشور را با نسل قبلی برادران انصار حزب الله و بسیج اشتباه گرفته اند. در حال حاضر چکمه پوشان بسیج و چماقداران انصار حزب الله برای دفاع ار کیان نظام ولایت فقیه در ایران مسلح به باتوم ، دستبند ، اسپری گاز اشک آور ، اسلحه کمری و غیره هستند ولی در سالهای نه چندان دور این بخش زحمتکش و اصولگرا با چوب ، کمربند ، سنگ ، تیر و کمان ، چاقو و امثالهم به تجمعات و جلسات مسالمت آمیز گوناگون حمله می کردند و از نظام ولایت فقیه دفاع قاطعی به عمل می آوردند. دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب که خود در مقاطع زمانی گوناگون و به انواع و اقسام روشها قربانیان خشونت شبه نظامیان مورد حمایت ج.ا.ا بوده اند را متهم به بکارگیری ابزاری می کنند که زمانی مایه ی امرار معاش خود اتهام زنندگان بوده است.
هر کس برای اشیا گوناگون کاربردی مطابق با افکار و اهداف خود در نظر می گیرد پس عجیب نیست که وزارت اطلاعات و همرزمان سابق برادر سعید امامی که اکنون ادامه دهنگان راه این شهید بزرگوار هستند به مقداری کمی چوب که دانشجویان برای ساخت پلاکاردهای خود تهیه دیده بودند به عنوان مواد اولیه ساخت تیر و کمان می نگرند . این کار در وزارت اطلاعات سابقه ای بیست و چند ساله دارد. یادمان نرفته است که این مدافعان سرسخت ولایت فقیه به طناب نایلونی که زنان خانه دار به عنوان بند لباس از آن استفاده می کنند به چشم ابزاری برای هدایت امثال پوینده و مختاری به راه راست می نگرند.
مسئولان جمهوری اسلامی دانشجویان ربوده شده و بازداشت شده را « آشوبگران» ی می نامد که که «با استفاده از کارت جعلي دانشجويي به قصد برگزاري تجمع غيرقانوني مقابل دانشکده فني دانشگاه تهران، وارد دانشگاه شده بودند.»! ببینید که کار دروغ پردازی این رژیم تا کجا کشیده است! آیا منزل شخصی خانم انوشه آزادفر که ایشان و خانم ایلناز جمشیدی در آن مورد هجوم غیر قانونی قرار گرفتند به تازگی جزئی از دانشگاه تهران شده است؟ آیا محوطه ی زیر پل سید خندان که آقای سعید حبیبی بعد از خروج از محل کار از آنجا ربوده شده است به محوطه ی دانشگاه تهران الحاق شده است ؟ آیا تقاطع خیابان انقلاب و 16 آذر که آقای بهروز کریمی زاده از آنجا ربوده شده است جزء محوطه ی دانشکده ی فنی تهران محسوب می شود؟ آیا دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه مازندران که در بابلسر مورد حمله ی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گرفتند هم وارد دانشگاه تهران شده بودند؟ اصولا آیا دانشجویانی که شماره ی دانشجویی ، واحدهای درسی و مدارک رسمی خود وزارت علوم دلالت انکار ناپذیر بر دانشجو بودن آنها دارد نیازی به جعل کارت برای ورود به دانشگاه محل تحصیل خود دارند؟
نظام جمهوری اسلامی برای خود وزارت اطلاعات ساخته است یا دارالمجانین؟ این حربه ها و سناریوها نخ نما شده است. این به زعم شما «تعدادي اخلالگر» دانشجویان همین اجتماع هستند. این به زعم شما « آشوبگران » فرزندان همین مردمی هستند که شما به زور اسلحه و زندان بر آنها حکومت می کنید. پداران و مادرانی که اکنون در پشت دیوارهای اوین به امید یافتن نام و نشانی از فرزندانشان از سرما ، خستگی و ترس می لرزند و شما با دشنام و سخنان درشت می رانیدشان همان کسانی هستند که به امید رسیدن به برابری و آزادی در سال 57 جان خود را کف دستشان گرفتند و به خیابانها ریختند و شما از روی شانه های آنها بالا رفتید و حکومت شاهنشاهی دیگری را برپا کردید پس بترسید از روزی که برای رسیدن به برابری و آزادی همین پدرها و مادرها تصمیم به قیام دیگری بگیرند.
به عنوان دلسوز این نظام به مسئولین جمهوری اسلامی توصیه می کنم به جای حواله دادن مواد مخدر ، اسلحه و کارت جعلی به این و آن فعال سیاسی ، مواد مخدر و مشروبات الکلی را برای بزمهای شبانه ی خود نگه دارند ، اسلحه ها را میان مزدوران و شبه نظامیان خود تقسیم کنند و کارتهای جعلی را میان سربازان گمنام امام زمان تقسیم کنند تا بهتر از پس ربایش دانشجویان و فعالان سیاسی بر آیند چرا که تقسیم بی محابای ابزار بقای جمهوری اسلامی به این شکل و وسعت بی شک مایه سرنگونی آن خواهد بود.
No comments:
Post a Comment