اخبار و مقالات خود را به azadi.barabari@gmail.com بفرستید.
وبلاگ آینه آزادی و برابری http://avbi.blogspot.com/

NOTHING CAN STOP US

July 29, 2007

تكذيبيه دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب ايران

اخيرا ً برروي برخي سايتهاي اينترنتي (از جمله سايت روشنگري) بيانيه اي با امضاي «جمعي از دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب ايران» درج شده است . ضمن ابراز همدلي با دغدغه هاي تهيه كننده گان اين بيانيه – كه با توجه به محتواي بيانيه به نظر مي رسد عمده توجه و نيرويشان به كمپين دفاع از آزادي دانشجويان پلي تكنيك در خارج كشور معطوف مي باشد – بايد اعلام نماييم كه عنوان « دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب ايران » نام سياسي گروهي از فعالين دانشجويي كشور با تاريخ و شناسنامه فعاليت مشخص آنها مي باشد. بدين ترتيب از دوستاني كه بيانيه ي مذكور را تنظيم و براي تريبونهاي رسمي و همگاني از قبيل سايت روشنگري ارسال نموده اند درخواست مي كنيم كه در ادامه فعاليت هايشان و به منظور درج امضا تحت بيانيه هاي خود ازانتخاب عنوان «جمعي از دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب ايران» پرهيز نمايند. در ضمن براي جلوگيري از تكرار اين اشتباه به تمامي فعالين و تريبونهاي سياسي و همه خوانندگان و مخاطبين اين تريبونها اعلام مي نماييم كه از اين پس هر بيانيه يا موضع گيري مشخصي كه تحت عنوان دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب صادر مي شود، تا زماني كه بر روي وبلاگ رسمي اين جمع از دانشجويان – يعني وبلاگ «آزادي – برابری») با آدرس www.azady-barabary-01.blogspot.com ) و يا وبلاگهايي كه در صورت فيلتر شدن وبلاگ كنوني از طرف مديريت وبلاگ جايگزين مي شود - درج نشده باشد،‌ مورد تاييد «دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب» نمي باشد.
همچنين از سردبير و مسئولين سايت «روشنگري» و ديگر سايتهايي كه احيانا ً اين بيانيه در آنها درج شده است تقاضا مي كنيم كه اشتباه صورت گرفته را اصلاح نموده و عنوان «دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب كشور» را از ذيل بيانيه مذكور حذف نمايند.
«دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب ايران»

July 13, 2007

سنگسار در اسلام

افغانستان دوره طالبان

July 11, 2007

«بازداشت شدگان 18 تیر 86 را آزاد کنید»

جمهوری اسلامی ماشین سرکوب خود را بار دیگر به راه انداخته است، جوانان را تحت عنوان اراذل و اوباش حکم اعدام می دهند، زنان را به خاطر نوع پوشش که انتخاب آن از ابتدایی ترین حقوق هر انسانی است، مورد ضرب و شتم قرار می دهند، کارگران را به خاطر خواستن یک زندگی دارای حداقل های انسانی به زندان می اندازند. و اینک در سالگرد 18 تیر، روزی که دانشگاه را در سال 78 به خاک و خون کشیدند، مرتضی اصلاحچی و 14 تن دیگر از فعالین دانشجویی را با شلیک تیر هوایی! و به وحشیانه ترین حالتی بازداشت می کنند. بطوریکه در حال حاضر از وضعیت جسمانی بازداشت شدگان دربند 209 بازداشتگاه اوین اطلاعی در دست نداریم.
اهریمن زشت ارتجاع و استبداد، فرزندان آزادیخواه این سرزمین را بار دیگر در سیاه چال های اوین جای داده است. اما ما دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب با فریادی رسا می گوییم که آزادیخواهان دربند اوین هرگز تنها نبوده و نیستند. اگر امروز مرتضی اصلاحچی را به زندان می اندازید، فردا با هزاران مرتضی دیگر که همچون او می اندیشند و مبارزه می کنند چه خواهید کرد؟
تورم شدید مسکن و کلیه اجناس مایحتاج زندگی مردم و سهمیه بندی بنزین که برآن عدالت نام گذاشته اید، اسلحه، باتوم برقی و یگان های ویژه ای که بر آن آزادی نام نهاده اید و این فقر و بدبختی و نکبتی که به مساوات بر سر سفره مردم آورده اید، به زودی پاسخی شایسته خواهد گرفت. اعتراضات مردم مبارز، زحمتکشان و کارگران نسبت به سهمیه بندی بنزین تنها اعلام حضور نسلی بود که همچون نسل 57 دیگر توپ و تانک و مسلسل بر او اثر ندارد.
شکی نیست که همچون همه مستبدین تاریخ، مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران شما را نیز با تمام یگان های ویژه و دژخیمانتان از تخت سلطنت به زیر می کشند، دیر نیست آن هنگام که شما نیز صدای انقلاب مردم ایران را بشنوید.
بدین وسیله دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب اعلام می کنند که خواستار آزادی و بی قید وشرط تمام بازداشت شدگان 18 تیر 86 می باشند. و هشدار می دهند که عموم دانشجویان آگاه، نسبت به این حرکت و حرکاتی از این قبیل همچون بستن نشریات دانشجویی، احضار به کمیته های انضباطی، اخراج و رد صلاحیت و بازداشت فعالین دانشجویی که در چند ماهه اخیر شدت یافته است، در زمان مقتضی پاسخی دندان شکن خواهند داد.

زنده باد آزادی و برابری

دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاههای ایران

بیانیه اعتراضی تشکل دانشجویی هاوری (دانشگاه آزاد سنندج ) در خصوص دستگیری اعضای شورای مرکزی تحکیم وحدت در 18 تیر 86

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
در فصل سکوت در زمستانی که فریادی بر نمی خیزد چه باشکوه است صدای فریاد دانشجویانی که همیشه در راه آزادی بدونه محاسبه سود وزیان حرکت خویش تنها و تنها با اندیشه حقیقت محور ندای آزادی را سر می دهند .برای برخاستن و سر دادن صدای ملتی که شاید صدایش در گلو خفه شده است. گفتند بیداریم وبیداری خویش را با لرزاندن قصر شیشه ای سکوت مدعیان دولت مهرورزی با اثبات رسانند. فریاد زدندند ما بیداریم باشد که مانیز همگام با آنها بیدار گردیم تا فریادهای در گلو خفته را آزاد سازیم تا ارابه چرخهای آزادی خواهی را به گردش دوباره وتولدی دیگر واداریم. در 18 تیر یادی می کنیم از تمام کسانی که با فدا کردن خویش درس مبارزه در راه آزادی و برابری ،اندیشه حق را بیاموزند تا ما فراموش نکنیم که برای این هدف خطیر چه خونها ریخته شده تا شهادت را گواه بگیریم بر ادامه راه مبارزان آزادی. آنان که به پا خواستند تا بگویند ما بیداریم . با این حرکت به یاد می آوریم فعالیت های دانشجویان را که رسالت افشا گری و تلاش برای جامعه ای آزاد و بدونه تبعیض بر عهده دارند در تمام برهه های زمانی درست در حالی که روشنفکران وسیاست مداران مدعی، مصلحت را بر حقیقت ترجیح داده اند این دانشجویانند که صفحات نانوشته سکوت را درهم دریدند و بارقه های امید را در دل مردم زنده کرده اند . اما متاسفانه باز شاهد سرکوب این حقیقت گویان از طرف مدعیان عدالت و مهر ورزی می با شیم به طوری که در یک تجمع آرام دانشجویی تعدادی از دانشجویان را فقط یه خاطر اینکه گفتند ما بیداریم را دستگیر می کنند اما آنان باید بدانند که ما نیز بیدارم و هرگز نمی توان با سرکوب، ما را از رسیدن به اهدافمان منصرف کنند . بدین وسیله تشکل دانشجویی هاوری (دانشگاه آزاد سنندج) ضمن حمایت قاطع با صراحت دستگیری اعضای شورای مرکزی تحکیم وحدت را شدیدا محکوم می کند و خواستار آزادی بی قیدو شرط آنان می باشد .

July 09, 2007

حمله نيروهای امنيتی به سازمان ادوار تحکيم وحدت، شليک تير هوايی و بازداشت اعضای آن

پس از بازداشت صبح امروز اعضای دفتر تحکيم وحدت در مقابل درب ولی عصر دانشگاه اميرکبير انجام شد ، نيروهای لباس شخصی با حمله به دفتر سازمان ادوار تحکيم وحدت ضمن شليک تير هوايی اقدام به بازداشت حاضران در دفتر آن سازمان کردند.
در ميان بازداشت شدگان نام عبدالله مومنی عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت و سخنگوی سازمان ادوار، بهرام فياضی عضو شورای مرکزی آن سازمان و همچنين مادر محمد هاشمی دبير تشکيلات دفتر تحکيم وحدت که جهت پی گيری وضعيت فرزند بازداشت شده خود در آن سازمان به سر می برد به چشم می خورد.
در اين ميان مرتضی اصلاحچی، مجتبی بيات، عزت الله قلندری، حبيب حاج حيدری، مسعود حبيبی، سعيد حسين نيا، آرش خاندل نيز در دفتر ادوار تحکيم وحدت حاضر بودند که آنها نيز بازداشت شدند.
نحوه هجوم نيروهای امنيتی به دفتر سازمان ادوار تحکيم وحدت که با شليک تير هوايی و اعمال خشونت و شکستن در همراه بوده به گونه ای شديد بوده است که مردم منطقه با نگرانی در محل حاضر می شوند و جويای دليل اين حمله می شوند که نيروهای امنيتی برای آرام کردن جو به دروغ خود را مامور مبارزه با مواد مخدر معرفی می کنند! با توجه به اين بارداشت ها که از صبح ۱۸ تير آغاز شده است به نظر می رسد اقتدارگرايان قصد دارند با استفاده از فرصت تابستان اقدام به قلع و قمع شديد نيروهای جامعه مدنی و خاموش کردن هر گونه صدای منتقدی بپردازند.

مرتضی اصلاحچی را آزاد کنید

خبر فوري

صبح امروز دو شنبه 18 تير ، دفتر مركزي ادوار تحكيم به محاصره نيروهاي نظامي و اطلاعاتي رژيم در آمد . افراد محاصره شده در داخل دفتر ( كه گويا تعداد آنها 8 نفر بوده كه از حضور مرتضي اصلاحچي ، فريد هاشمي و علي نيكو نسبتي در بين آنان مي توان مطمئن بود ) با بستن درهاي ورودي راه را به مهاجمين بستند . نيروهاي نظامي نيز با شليك دو گلوله به سمت ساختمان ، فشار خود را براي ورود به ساختمان دفتر افزايش دادند . آخرين اطلاعات نشان مي دهد كه در ساعت 11 صبح سرانجام نيروهاي نظامي موفق به ورود به ساختمان شده اند . خبر بيشتري هنوز در دست نيست . لطفا وسيعا ً پوشش دهيد

از 16 آذر 85 تا 18 تیر 86

url: http://www.youtube.com/watch?v=PsCCsbhK8xA

July 08, 2007

احضار به کمیته های انظباطی در دستور کار دانشگاه پلی تکنیک و دستگاه پلیس:

۱.دانشکده مکانیک: هادی پلاور.
۲.دانشکده نفت:مهدی عباسی.
۳.دانشکده صنایع:علی صابری/علی طباطبایی/محسن گرامی/محسن بهرمانی/بهنام خوجملی/مریم شعبانی.
۴.دانشکده هوا فضا:مرتضی ورمزیار.
۵.دانشکده فیزیک:بامداد غلامی/بیتا صمیمی زاد.
۶.دانشکده عمران:محسن غمین
۷.عمران واحد بین الملل:بهزاد موسوی.
۸.دانشکده معدن:مریم سلیمی/سیاوش اسدالهی/بیژن پور یوسفی/ابراهیم رحمانی/
بهروز عباسی/بابک آذر فر/مهدی کریمی/فرهاد نوری/وحید سرا جبان/موفق کاتب/فراز دیر مینا.
قابل توجه است امروز ساعت 3 بعد ازظهر بیتا صمیمی زاد( دانشجوی فیزیک این دانشگاه) به دفتر کمیته احضار شده و تاکنون خبری از ایشان در دست نیست.

July 04, 2007

بیست تازیانه پدر!

سال ۸۲ که بازداشت شدم و شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب حکم ۱۰ سال حبس تعزیری را جلوی من گذاشت ـ بعد از چند ماهی پدرم را هم به دنبال پلمب منزلمان بازداشت کردن، و چند ماهی را کنار من در بند ۱ زندان اوین حبس بود. یک روزی پدر را بردن دادگاه و به جرم پدر بون به ۲۰ ضربه شلاق محکوم کردن. در اون شرایط که خودم هم در بند بودم و با یک حکم ناعادلانه دیگر روبرو شده بودم قلم رو برداشتم این چند جمله رو نوشتم :

ستمی عریان ـ شلاقی بلند
گرسنه دریدن پیکری پیر
اول ضرب ـ ستوه آور ـ فریاد
بر می آورد
آن سبک سر پلید :
یا فاطمه ! یا زهرا !
ناگاه حبس می کند
آه و آواز را .
دوم ضرب ـ گره رشته های چرم باف
بالا می آورد عدالت مضمحل را
وخون از بند پوستش آزاد می کند .
سوم ضرب ـ این پیر یار ـ بر روی نیمکت حصار
از گرمای وجود می دزدد آه رنجور خود را .
چهارم ضرب ـ پرسه می زند آن ناظر اجرای حکم
تا به سر کشد لحاف هزار پاره ظلم
بد سرشت این بار شتاب زده چرخاند و چرخاند
تا به بیست رساند شیارهای پوست و گوشتش را
جان سوخته و روح گداخته پدر
در احتضار آرمیده بود !
از او پرسیدند چرا این گونه تازیانه بر او فرود آوردی ؟
گفت : زمزمه می کرد زندگی ـ زندگی ـ زندگی ....
نوشته های سلول ۱۰۲
زندان اوین- اندرزگاه ۷ -سالن ۱
پیمان پیران

آخرين اخبار از دانشگاه هنر

وضعيت دانشجويان دانشگاه هنر هنوز در پرده اي از ابهام است اين. دانشجويان اين دانشگاه كه در چند روز گذشته با چندين حمله ي وحشيانه ي نيروهاي لباس شخصي و حراست دانشگاه مواجه شده و با باتوم و گاز فلفل مورد حمله قرار گرفته و تعدادي نيز براي مدت كوتاهي بازداشت شده بودند هنوز وضعيت مشخصي ندارند و به هيچ كدام از خواسته هايشان پاسخي داده نشده است.همچنين شب گذشته حراست دانشگاه با فرستادن برگه هايي تعداد ١٦ نفر از دانشجويان اين دانشگاه را به كميته ي انضباطي احضار كرده است.لازم به ذكر است كه وسايل ضبط شده ي دانشجويان طي حمله هاي روزهاي اخير هنوز به آنان بازگردانده نشده است.

July 03, 2007

معرفی وبلاگ



آخرین خبرها از اعتراضات دانشگاه هنر

خبرنامه‌ی فعالین دانشگاه هنر
http://artrevolt.blogfa.com

تحصن در دانشگاه هنر تهران


امروز حدود ۲۰۰ تن از دانشجویان دانشگاه هنر در اعتراض به هتک حرمت دانشجویان و ضرب و شتم دانشجویان در شامگاه یکشنبه در خیابان فاطمی توسط مزدوران حراست و نیروهای انتظامی تجمعی اعتراضی را از ساعت ۱۰ تا ۴ بعد از ظهر برگزار کرده و بر سر امتحانات خود حاضر نشدند و با قرائت بیانیه ای خواستار استعفای رئیس حراست و رئیس دانشگاه و رسیدگی به مشکلات خوابگاه تابستانی و واحدهای تابستانی و مشکلات خود شدند

.

اخبار بعدی بلافاصله روی همین خبرنامه قرار خواهد گرفت
منبع خبر:
http://artrevolt.blogfa.com/

تفاوتهای کانون امروز؛ یک سوال

برهان بقایی مقدم

در بحث سه ویژگی کانون امروز، اشاره کردیم که مهمترین اهداف کانون، فعالیت در زمینه هایی مثل بیماران مخدر، کودکان کار، تن فروشی و مشکلات متفاوت کارگران و ... می باشد.

اما این خواست و هدف چیز جدیدی نیست. بسیاری از نهاد ها و سازمانهای غیر دولتی و همچنین بسیاری نهاد خیریه ای و … و بعضا در مواردی سازمانهای نیمه دولتی هم برای پرداختن به این مسائل به وجود آمده اند که هرکدام دارای کارنامه هایی، به هر معیار، می باشند.

سوالی که پیش می آید این است که چه ویژگی می تواند ما را از این هزاران نهاد موجود متفاوت کند؟

در آن مقاله ما به تحلیل مشکلات جامعه از سر خود جامعه اشاره کردیم، اما نگاه ما به جامعه چیست؟ در این نوشته کوتاه سعی می کنم تا روی این سوال کمی بیشتر مکث کنیم .

از چه منظری می توان دلایل ریشه ای تضادها و مشکلات اجتماعی را شناخت و نیرو و توان خود را علیه آن به کار برد. چگونه می توان در برابر شعارهای نهادهای خیریه ای و صدقه بده ها خلع سلاح نشد و سطحی بودن و تناقض رفتاری آنها را شناخت و روشن کرد. از چه روشی باید استفاده کرد تا در بحث زنان به دام فمینیسم و در بحث کودکان به دایگان مهربانتر از مادر تبدیل نشد و در عین حال آن سه ویژگی پیش گفته را نیز حفظ کرد؟

نگاه ما به جامعه به عنوان مجموعه ای از اتمهای منفرد و جدا از هم نمی تواند باشد. از نظر ما پدیده های اجتماعی به طور واقعی قابل درک نیستند مگر اینکه آنها را در چارچوب یک کلیت بررسی کنیم. این یعنی در نظر گرفتن جامعه به عنوان یک کل که با اجزای خود دارای ارتباطی چند وجهی است.

جامعه ای که به طبقات معین و دولت تقسیم شده و بررسی هر پدیده ای یا مثلا یک محله یا کارخانه بدون در نظر گرفتن رابطه ی آن با ساختار جامعه، طبقات و دولت به ما دیدی سطحی و تقلیل گرایانه و پراکنده خواهد داد. همانطور که در اکثر تحقیقات و آمارهای جامعه شناسی آکادمیک وجود دارد.

اما آیا این کلیت باید باعث شود که کانون امروز به یک پدیده ی منفعل و تابع آن کل تبدیل شود؟( 1 )

یا از جایگاه تاثیرگذاری به ورطه تاثیرپذیری حرکت کند؟ قطعا خیر. یعنی با توجه به نگاه کلی گرانه به جامعه نباید مقهور آن شد. باید ساختارهای اجتماعی را شناخت و برای جهت دهی مثبت و صحیح آنها تلاش کرد.

انسان در قدم اول انسان است،نه یک زن یا دانشجو یا معتاد و به همین اعتبار که در جامعه زندگی می کند دارای خواستها و نیاز های طبیعی و مشترکی با انسانهای دیگر است که بسته به تمدن و پیشرفت آن جامعه پیچیدگی این نیازها هم بیشتر است، و به تبع در پروسه ی رفع احتیاجات با پدیده هایی روبه رو می شود که یا او را از رسیدن به این نیازها محروم می کند و یا به او ضربه می زند. اما انسان در مقابل این پدیده ها تنها نیست تجربه هر روزه اش این را به او نشان می دهد، هرچند که اعتباری برای این تجارب قائل نباشد! باید این تجربه ها را شناخت، آنها را عینی کرد و ربط آن را با جامعه و سیستم آن مشخص کرد.

به امید دیدار شما در جلسات کانون امروز

-1 از طرفی برای رهایی از این دام باید جایگاه فاعل فردی را هم به نقد کشید و بر این نکته تاکید کرد که در جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم فاعلان فردی هر قدر هم که خیر خواه و صادق باشند برآیند کارشان از محدوده های کوچک فراتر نخواهد رفت .

اینجا دانشگاه تهران است!

این روزها تابلویی درطبقه آخر ساختمان ملقب به پولاد واقع در خیابان 16 آذر ( همان جایی که دفتر کمیته نشریات! جهاد دانشگاهی و امور فرهنگی دانشگاه تهران! و...در آن واقع است) روی دیوار نصب کرده اند که به نظر جالب می آمد. ظاهرا از مدتها پیش، پدافندی روی این ساختمان وابسته به دانشگاه تهران مستقر شده است، که تاقبل از چسباندن این تابلو دانشجویان از آن بی خبر بودند.

July 01, 2007

شعری از مرتضی اصلاحچی

برای دعا
دختری که شهید عشقش شد
همین که عاشق شدی نصف راه را رفته ای
دیگر چه باک اگر
نیم راه مانده را به سر ببرند
به اجبار با سر ببرند
گیسو در دست
به سرسرای مرگ ببرند.
دعا !
کامجوئی با مرگ به کامت باد .

وقتی دلت مالامال از عشقی پاک است
دیگر چه باک
که هم آغوش بسترت
سنگی باشد
که سرت را می شکافد
غافل از اینکه
. جرم تو در قلبت نهفته است

وقتی نجوای خوش عشق را شنیده ای
دیگر چه توفیر
که هلهله حجله ات
. عربده های تحجر باشد
کامجوئی با مرگ به کامت باد
ای عروس جاودانی .
۱۳۸۶/۴/۷

دارویی که درد را شدیدتر می کند!

اسلام سیاسی در ایران بنا به ماهیت سرمایه دارانه خود تنها به این اکتفا نمی کند که توده های مردم را از حقوق سیاسی و آزادیهای فردی و اجتماعی اشان دور نگاه دارد، بلکه تمایل شدیدی دارد تا نحوه زندگی مردم، مایجتاج ضروری و معیشت مردم را برای حفظ منافع خود که از سه دهه پیش در یک پروسه سیاسی و با همکاری بورژوازی لیبرال از طریق زندانها، کشتارها، دستگیری ها و گله های سپاه و حزب الله و ... به مردم ایران تحمیل شده است، مورد تعرض قرار دهد. به همین دلیل است که قدرت سیاسی در ایران همچون روال گذشته و این بار هم به تصور آنکه باید بین منافع گروهی خود و منافع عمومی یکی را انتخاب کند، بدون تامل در برخورد با سرمایه انحصاری ( بخوانید ناپدری اش)، منافع گروهی و اقلیت خود را بر می گزیند، بدون آنکه درک کند که با رجحان منافع دولتی خود ( که روی سرکوب و ایده آلیسم عقب مانده بنا شده) بر منافع عمومی توده های مردم ، دچار چه مشکلات لاینحلی خواهند شد. سطح مصرف عمومی ، با سقوط قدرت خرید عامه همانطور که این روزها شاهد آن هستیم، به طرز سر سام آوری پایین می آیدو قبل از هر چیز ضربه مهلکی بر پیکر تولید صنایع غذایی و ... وارد می کند. در چنین اوضاع و احوالی صاحبان صنایع بزرگ و محافل مالی دولتی، تنها مسئولان گردش چرخ اقتصادی کشور- که هر کاری را که موافق میلشان باشد، بدون هیچ کنترلی ، انجام می دهند ، تنها کسانی که راسا می توانند تصمیم بگیرند که چه اقدامی به ضررشان است و چه اقدامی به نفعشان – تصور می کنند برای جبران مافات و سرپا نگه داشتن صنایع باید طبقه کارگر و زحمتکش را وادار کنند تا بهای رکود اقتصادی پیش آمده را بپردازد. طبقه ای که نه حق گفتار دارد و نه حق تصمیم. ادامه شرایط سخت و غیر انسانی این طبقه به همین جا ختم نمی شود. ورشکستگی ناشی از این رکود اقتصادی بسیای از کارگاهها و کارخانه ها در سراسر ایران، هر روز بر تعداد کارگران اخراجی و خیل عظیم بیکاری می افزاید. با این رویکرد، نه تنها بحران اقتصادی از بین نمی رود بلکه بحران اجتماعی خونینی نیز به وجود می آید که انعکاس آن در زندگی سیاسی ایران بسیار شدید است.
بدون شک اجرایی کردن طرح سهمیه بندی بنزین در چند روز گذشته و عواقب قهر آمیز آن از نشانه های این بحران اجتماعی است. قابل توجه است که به دنبال اعتراضات خود جوش توده مردم، سرشت واقعی دستگاه قدرت را با حضور نیروهای چند ده نفره مجهز ناجا و گروهای وابسته به سپاه در میادین و خیابانهای تهران دیدیم. تلاش برای ایجاد فضای رعب و وحشت در هیبت یک حکومت نظامی خاموش در شبهای تهران و برخی شهرستانها برای برگرداندن نظم مورد قبول، همچون فضای ایجاد شده در دهه 60 ماهیت واقعی دولت سرمایه داری در ایران است. به زعم آنها «واقع بینی» و شناسایی صلاح امور، تنها در انحصار کسانی است که قدرت سیاسی و اقتصادی در کف با کفایت آنهاست. البته اهمیتی ندارد که اگر سیاستهای اقتصادی آنان در بخش تولید بنزین در کشور نفت خیز ایران به دلیل ارجح دانستن موقعیت خود در منطقه تاکنون بی اعتنا باقی مانده است، یا اگر اقتصاد وسیاست کشور با بحران مداوم دست به گریبان است، یا اگر ریال ایران روز به روز ارزشش پایین می آید و ما به ازاء آن به دلیل چاپ اسکناس بی پشتوانه در بازار کاهش پیدا می کند، یا اگر آنها در منطقه و جهان علیرغم مخالفتشان تنها با سرکردگی آمریکا(عدم شناسایی امپریالیسم و سرمایه انحصاری)، پشتیبان ارتجاعی ترین و کثیف ترین حکوتهای خودکامه هستند، یا اگر در تمام طول چند سال گذشته همچون دیگر رژیم های تابع بازار جهانی سرمایه، اعلام کرده اند که طرفداران عدالت و برابری و یک دنیای انسانی چیزی جز عروسکهای کوکی مسکو و یا غرب نیستند! هیچ یک از اشتباهات و هیچ یک از شکستهای گذشته، این واقع بینان دروغین را بر آن نمی دارد بنا به ماهیت ارتجاعی خود، تا کمی هم صدای مخالفان را تحمل کنند. بدیهی است که به نظر آنان، این طرفداران آزادی و برابری مشتی (عمال خارجی!) هستند که البته تحت عنوان همین شعارمی بایست ازهمه گیر شدن خواستها و مطالبات توده های زحمتکش، جلوگیری شود و باید قاطعانه به سرکوب آنها بپردازند. غافل از آنکه با تشدید بحران های اجتماعی و به دنبال سرکوب و بن بست ناشی از آن، انقلابیگری ضرورتا آنطرف وضعیت موجود قرار گرفته است.