اخبار و مقالات خود را به azadi.barabari@gmail.com بفرستید.
وبلاگ آینه آزادی و برابری http://avbi.blogspot.com/

NOTHING CAN STOP US

July 01, 2007

دارویی که درد را شدیدتر می کند!

اسلام سیاسی در ایران بنا به ماهیت سرمایه دارانه خود تنها به این اکتفا نمی کند که توده های مردم را از حقوق سیاسی و آزادیهای فردی و اجتماعی اشان دور نگاه دارد، بلکه تمایل شدیدی دارد تا نحوه زندگی مردم، مایجتاج ضروری و معیشت مردم را برای حفظ منافع خود که از سه دهه پیش در یک پروسه سیاسی و با همکاری بورژوازی لیبرال از طریق زندانها، کشتارها، دستگیری ها و گله های سپاه و حزب الله و ... به مردم ایران تحمیل شده است، مورد تعرض قرار دهد. به همین دلیل است که قدرت سیاسی در ایران همچون روال گذشته و این بار هم به تصور آنکه باید بین منافع گروهی خود و منافع عمومی یکی را انتخاب کند، بدون تامل در برخورد با سرمایه انحصاری ( بخوانید ناپدری اش)، منافع گروهی و اقلیت خود را بر می گزیند، بدون آنکه درک کند که با رجحان منافع دولتی خود ( که روی سرکوب و ایده آلیسم عقب مانده بنا شده) بر منافع عمومی توده های مردم ، دچار چه مشکلات لاینحلی خواهند شد. سطح مصرف عمومی ، با سقوط قدرت خرید عامه همانطور که این روزها شاهد آن هستیم، به طرز سر سام آوری پایین می آیدو قبل از هر چیز ضربه مهلکی بر پیکر تولید صنایع غذایی و ... وارد می کند. در چنین اوضاع و احوالی صاحبان صنایع بزرگ و محافل مالی دولتی، تنها مسئولان گردش چرخ اقتصادی کشور- که هر کاری را که موافق میلشان باشد، بدون هیچ کنترلی ، انجام می دهند ، تنها کسانی که راسا می توانند تصمیم بگیرند که چه اقدامی به ضررشان است و چه اقدامی به نفعشان – تصور می کنند برای جبران مافات و سرپا نگه داشتن صنایع باید طبقه کارگر و زحمتکش را وادار کنند تا بهای رکود اقتصادی پیش آمده را بپردازد. طبقه ای که نه حق گفتار دارد و نه حق تصمیم. ادامه شرایط سخت و غیر انسانی این طبقه به همین جا ختم نمی شود. ورشکستگی ناشی از این رکود اقتصادی بسیای از کارگاهها و کارخانه ها در سراسر ایران، هر روز بر تعداد کارگران اخراجی و خیل عظیم بیکاری می افزاید. با این رویکرد، نه تنها بحران اقتصادی از بین نمی رود بلکه بحران اجتماعی خونینی نیز به وجود می آید که انعکاس آن در زندگی سیاسی ایران بسیار شدید است.
بدون شک اجرایی کردن طرح سهمیه بندی بنزین در چند روز گذشته و عواقب قهر آمیز آن از نشانه های این بحران اجتماعی است. قابل توجه است که به دنبال اعتراضات خود جوش توده مردم، سرشت واقعی دستگاه قدرت را با حضور نیروهای چند ده نفره مجهز ناجا و گروهای وابسته به سپاه در میادین و خیابانهای تهران دیدیم. تلاش برای ایجاد فضای رعب و وحشت در هیبت یک حکومت نظامی خاموش در شبهای تهران و برخی شهرستانها برای برگرداندن نظم مورد قبول، همچون فضای ایجاد شده در دهه 60 ماهیت واقعی دولت سرمایه داری در ایران است. به زعم آنها «واقع بینی» و شناسایی صلاح امور، تنها در انحصار کسانی است که قدرت سیاسی و اقتصادی در کف با کفایت آنهاست. البته اهمیتی ندارد که اگر سیاستهای اقتصادی آنان در بخش تولید بنزین در کشور نفت خیز ایران به دلیل ارجح دانستن موقعیت خود در منطقه تاکنون بی اعتنا باقی مانده است، یا اگر اقتصاد وسیاست کشور با بحران مداوم دست به گریبان است، یا اگر ریال ایران روز به روز ارزشش پایین می آید و ما به ازاء آن به دلیل چاپ اسکناس بی پشتوانه در بازار کاهش پیدا می کند، یا اگر آنها در منطقه و جهان علیرغم مخالفتشان تنها با سرکردگی آمریکا(عدم شناسایی امپریالیسم و سرمایه انحصاری)، پشتیبان ارتجاعی ترین و کثیف ترین حکوتهای خودکامه هستند، یا اگر در تمام طول چند سال گذشته همچون دیگر رژیم های تابع بازار جهانی سرمایه، اعلام کرده اند که طرفداران عدالت و برابری و یک دنیای انسانی چیزی جز عروسکهای کوکی مسکو و یا غرب نیستند! هیچ یک از اشتباهات و هیچ یک از شکستهای گذشته، این واقع بینان دروغین را بر آن نمی دارد بنا به ماهیت ارتجاعی خود، تا کمی هم صدای مخالفان را تحمل کنند. بدیهی است که به نظر آنان، این طرفداران آزادی و برابری مشتی (عمال خارجی!) هستند که البته تحت عنوان همین شعارمی بایست ازهمه گیر شدن خواستها و مطالبات توده های زحمتکش، جلوگیری شود و باید قاطعانه به سرکوب آنها بپردازند. غافل از آنکه با تشدید بحران های اجتماعی و به دنبال سرکوب و بن بست ناشی از آن، انقلابیگری ضرورتا آنطرف وضعیت موجود قرار گرفته است.

No comments: