دانشجویان، کارگران و مردم ستمدیدهی ایران!
همهی ما خاطرهی دهشتبار دههی 60 را همچنان به خاطر داریم. دههی سیاهی که دولت جمهوری اسلامی در عریانترین شکل خود، علاوه بر تحمیل فشارهای اجتماعی متعدد بر تمام اقشار جامعه، به بهانهی جنگ تحمیلی و مبارزه با آمریکای جهانخوار دست به سرکوب احزاب و سازمانهای مخالف و کشتار یک نسل از بهترین جوانان مبارز زد. سالها آمدند و رفتند و چهرهی ظاهری جمهوری اسلامی اندکی تغییر کرد و سپس جریاناتی از درون خود حکومت آمدند و سعی کردند با هر دروغ و نیرنگی اینگونه وانمود کنند که آن سالها تمام شده است و اینک ما خندان و با گلهای یاس آمدهایم تا ایران بهتری در عصر به اصطلاح گفتگوی تمدنها بسازیم.
ولی گذر زمان به زودی ثابت کرد که این مردان خندان همان جلادانند که با خندههای زهرآگینشان در صدا و سیمای ملی جمهوری اسلامی به مردم گل نشان میدهند. آری 18 تیر 1378 و وقایعی که پس از آن رخ داد تلنگری بود به اذهان مسخ شدهای که توحش بزک شدهی جمهوری اسلامی را به عنوان دولتی دموکراتیک پذیرفته بودند.
اما این تنها یک تلنگر بود و پیشرفت وقایع پس از آن نشان داد که دولت مردمسالار ما در صورت لزوم، شیوههای سرکوب، شکنجه، کشتار و استفاده از سلاح سرد و گرم را به خوبی میداند. کشتار کارگران معدن مس خاتونآباد تنها یک نمونه کوچک بود.
در چند روز گذشته نیز دولت جمهوری اسلامی نه تنها نشان داد که حتی سنت نیم قرنهی برپایی تجمعات دانشجویی به مناسبت روز دانشجو را برنمیتابد، بلکه یک بار دیگر ثابت کرد که ماهیتاً توانایی این را ندارد که چهرهی قابل قبولتری نسبت به دههی 60 از خود نشان دهد و این واقعیت را بیش از پیش در اذهان حک کرد که جمهوری اسلامی هرگز قابلیت تبدیل شدن به جمهوری دموکراتیک اسلامی را نداشته و نخواهد داشت.
این یک واقعیت انکار ناشدنی است که جمهوری اسلامی - این بزرگترین مافیای اسلام سیاسی در خاورمیانه و البته جهان – پایمال کردن پایهایترین حقوق انسانی را تا بدانجا رسانیده که در روز روشن با توسل به زور و ضرب و شتم حتی در محوطهی دانشگاه دانشجویان را میرباید، آنان را به مکانهای نامعلوم منتقل میکند، آنان را دانشجونما خطاب میکند و از به رسمیت شناختن بدیهیترین حقوق زندانیان سیاسی سر باز میزند.
دستگاه سرکوب در چند روز اخیر با ارعاب و تهدید دانشجویان، با احضارها و بازداشتها و آدمرباییهای گسترده، تفتیش عقاید و شکنجههای قرون وسطایی، اطلاق جرمهای موهون و بیپایه به دانشجویان در بند و با صدور بیانیههای تهدیدآمیز نشان داد که سناریوی سیاه جدیدی را برای سرکوب فعالین سیاسی و اجتماعی در سر میپروراند. بانیان و حامیان نظم موجود برای چندمین بار ثابت کردند که یک دهه قرقره کردن مضامینی چون حقوق بشر اسلامی، مردمسالاری دینی، دموکراتیزه کردن ساختار حکومت و ... هیچ هدفی جز فریب مردم برای از سر گذراندن موج نارضایتیهای اجتماعی را دنبال نمیکرده و نشان دادند که کوچکترین مخالفتی را در هیچ زمینهای تحمل نکرده و به ویژه حوزههای دانشجویی را عرصهی تاخت و تازهای مستبدانهی خود قرار خواهند داد.
مردم ایران!
جمهوری اسلامی بر آن است که قدم در راهی بگذارد که صدای هر اعتراضی را ابتدا در حیطهی دانشگاه و سپس در کل جامعه خاموش نماید و در این راه با هیچ یک از گرایشات فکری موجود و با هیچ یک از شیوههای فعالیت اجتماعی که حتی اندکی از مشی مستبدانه و ستیزهجویانهاش فاصله داشته باشد، مدارا نمینماید. ولی سرکوبگران حاکم باز هم اصل مهمی را فراموش نمودهاند و آن این است که جنبش دانشجویی به عنوان تبلور خواستههای مردم و عینیات موجود در جامعه، جنبشی است که خواستههای انسانی موجود در دیگر جریانات و جنبشهای اجتماعی را آشکارا و بیپرده فریاد میزند و بیتردید بر خطایند آنان که در این توهم به سر میبرند که با در بند کردن 32 تن، صد تن، هزار و هزاران تن خواهند توانست صدای مردمی را خاموش کنند که سالهاست تحت این سیطرهی سیاه، نفرتی هرروزه را تجربه میکنند.
دانشجویان!
دولت جمهوری اسلامی سخت در اشتباه است اگر در این خیال خام به سر میبرد که با برخوردهای مقطعی و نوبتی با طیفها و گرایشات فکری مختلف موجود در دانشگاه خواهد توانست آنها را یکی یکی از سر راه برداشته و دست آخر با خیالی آسوده بر گردهی مردم تحت ستم ایران سواری کند. چراکه ما دانشجویان پس از دهها سال مبارزهی پیگیر به درستی دریافتهایم که در چنین موقعیتهایی و هنگامی که سخن از پایمال کردن آزادیهای بدیهی فردی و سودای از میان برداشتن هر صدای مخالفی در میان باشد، تعرض همهجانبهی نیروهای رادیکال و به هم پیوستهی همهی جنبشهای مترقی، امری حیاتی و ضروری خواهد بود.
بدین وسیله ما دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب سراسر ایران اعلام مینمایی که تا آزادی تکتک 32 نفر رفقای در بندمان و نیز سایر دانشجویان زندانی از پای نخواهیم نشست و در این راه از هر طریق ممکن و با هر وسیلهای به مقابله با دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت. برگزاری آکسیون در سرتاسر کشور تنها بخشی از قدرت ماست. همچنین اعلام مینماییم که ارعاب و تهدید و در بند کردن دوستانمان نه تنها باعث دلسردی ما نخواهد شد، بلکه انگیزهای است قدرتمند برای ادامهی راهمان که چه اکنون و چه پس از آزادی یارانمان مصرانه بر خواست آزادی و برابری و استقرار نهایی آن در تمام جهان پای فشاریم و در این راه از هیچ هزینهای دریغ نکنیم.
زنده باد آزادی
زنده باد برابری
دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب سراسر ایران
همهی ما خاطرهی دهشتبار دههی 60 را همچنان به خاطر داریم. دههی سیاهی که دولت جمهوری اسلامی در عریانترین شکل خود، علاوه بر تحمیل فشارهای اجتماعی متعدد بر تمام اقشار جامعه، به بهانهی جنگ تحمیلی و مبارزه با آمریکای جهانخوار دست به سرکوب احزاب و سازمانهای مخالف و کشتار یک نسل از بهترین جوانان مبارز زد. سالها آمدند و رفتند و چهرهی ظاهری جمهوری اسلامی اندکی تغییر کرد و سپس جریاناتی از درون خود حکومت آمدند و سعی کردند با هر دروغ و نیرنگی اینگونه وانمود کنند که آن سالها تمام شده است و اینک ما خندان و با گلهای یاس آمدهایم تا ایران بهتری در عصر به اصطلاح گفتگوی تمدنها بسازیم.
ولی گذر زمان به زودی ثابت کرد که این مردان خندان همان جلادانند که با خندههای زهرآگینشان در صدا و سیمای ملی جمهوری اسلامی به مردم گل نشان میدهند. آری 18 تیر 1378 و وقایعی که پس از آن رخ داد تلنگری بود به اذهان مسخ شدهای که توحش بزک شدهی جمهوری اسلامی را به عنوان دولتی دموکراتیک پذیرفته بودند.
اما این تنها یک تلنگر بود و پیشرفت وقایع پس از آن نشان داد که دولت مردمسالار ما در صورت لزوم، شیوههای سرکوب، شکنجه، کشتار و استفاده از سلاح سرد و گرم را به خوبی میداند. کشتار کارگران معدن مس خاتونآباد تنها یک نمونه کوچک بود.
در چند روز گذشته نیز دولت جمهوری اسلامی نه تنها نشان داد که حتی سنت نیم قرنهی برپایی تجمعات دانشجویی به مناسبت روز دانشجو را برنمیتابد، بلکه یک بار دیگر ثابت کرد که ماهیتاً توانایی این را ندارد که چهرهی قابل قبولتری نسبت به دههی 60 از خود نشان دهد و این واقعیت را بیش از پیش در اذهان حک کرد که جمهوری اسلامی هرگز قابلیت تبدیل شدن به جمهوری دموکراتیک اسلامی را نداشته و نخواهد داشت.
این یک واقعیت انکار ناشدنی است که جمهوری اسلامی - این بزرگترین مافیای اسلام سیاسی در خاورمیانه و البته جهان – پایمال کردن پایهایترین حقوق انسانی را تا بدانجا رسانیده که در روز روشن با توسل به زور و ضرب و شتم حتی در محوطهی دانشگاه دانشجویان را میرباید، آنان را به مکانهای نامعلوم منتقل میکند، آنان را دانشجونما خطاب میکند و از به رسمیت شناختن بدیهیترین حقوق زندانیان سیاسی سر باز میزند.
دستگاه سرکوب در چند روز اخیر با ارعاب و تهدید دانشجویان، با احضارها و بازداشتها و آدمرباییهای گسترده، تفتیش عقاید و شکنجههای قرون وسطایی، اطلاق جرمهای موهون و بیپایه به دانشجویان در بند و با صدور بیانیههای تهدیدآمیز نشان داد که سناریوی سیاه جدیدی را برای سرکوب فعالین سیاسی و اجتماعی در سر میپروراند. بانیان و حامیان نظم موجود برای چندمین بار ثابت کردند که یک دهه قرقره کردن مضامینی چون حقوق بشر اسلامی، مردمسالاری دینی، دموکراتیزه کردن ساختار حکومت و ... هیچ هدفی جز فریب مردم برای از سر گذراندن موج نارضایتیهای اجتماعی را دنبال نمیکرده و نشان دادند که کوچکترین مخالفتی را در هیچ زمینهای تحمل نکرده و به ویژه حوزههای دانشجویی را عرصهی تاخت و تازهای مستبدانهی خود قرار خواهند داد.
مردم ایران!
جمهوری اسلامی بر آن است که قدم در راهی بگذارد که صدای هر اعتراضی را ابتدا در حیطهی دانشگاه و سپس در کل جامعه خاموش نماید و در این راه با هیچ یک از گرایشات فکری موجود و با هیچ یک از شیوههای فعالیت اجتماعی که حتی اندکی از مشی مستبدانه و ستیزهجویانهاش فاصله داشته باشد، مدارا نمینماید. ولی سرکوبگران حاکم باز هم اصل مهمی را فراموش نمودهاند و آن این است که جنبش دانشجویی به عنوان تبلور خواستههای مردم و عینیات موجود در جامعه، جنبشی است که خواستههای انسانی موجود در دیگر جریانات و جنبشهای اجتماعی را آشکارا و بیپرده فریاد میزند و بیتردید بر خطایند آنان که در این توهم به سر میبرند که با در بند کردن 32 تن، صد تن، هزار و هزاران تن خواهند توانست صدای مردمی را خاموش کنند که سالهاست تحت این سیطرهی سیاه، نفرتی هرروزه را تجربه میکنند.
دانشجویان!
دولت جمهوری اسلامی سخت در اشتباه است اگر در این خیال خام به سر میبرد که با برخوردهای مقطعی و نوبتی با طیفها و گرایشات فکری مختلف موجود در دانشگاه خواهد توانست آنها را یکی یکی از سر راه برداشته و دست آخر با خیالی آسوده بر گردهی مردم تحت ستم ایران سواری کند. چراکه ما دانشجویان پس از دهها سال مبارزهی پیگیر به درستی دریافتهایم که در چنین موقعیتهایی و هنگامی که سخن از پایمال کردن آزادیهای بدیهی فردی و سودای از میان برداشتن هر صدای مخالفی در میان باشد، تعرض همهجانبهی نیروهای رادیکال و به هم پیوستهی همهی جنبشهای مترقی، امری حیاتی و ضروری خواهد بود.
بدین وسیله ما دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب سراسر ایران اعلام مینمایی که تا آزادی تکتک 32 نفر رفقای در بندمان و نیز سایر دانشجویان زندانی از پای نخواهیم نشست و در این راه از هر طریق ممکن و با هر وسیلهای به مقابله با دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت. برگزاری آکسیون در سرتاسر کشور تنها بخشی از قدرت ماست. همچنین اعلام مینماییم که ارعاب و تهدید و در بند کردن دوستانمان نه تنها باعث دلسردی ما نخواهد شد، بلکه انگیزهای است قدرتمند برای ادامهی راهمان که چه اکنون و چه پس از آزادی یارانمان مصرانه بر خواست آزادی و برابری و استقرار نهایی آن در تمام جهان پای فشاریم و در این راه از هیچ هزینهای دریغ نکنیم.
زنده باد آزادی
زنده باد برابری
دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب سراسر ایران
http://azady-barabary-01.blogspot.com
4 comments:
موفق باشيد و سربلند به داد مردم ستمديده برسيد. تنها دانشجو مانده است
گنده تون شوروی بود که تر زد .چیه این های هایتون گریتون زارزاریتون.به خدا جو گیر شدین دوباره .آخه این جمهوری چی بود که کمونیسم چی باشه .جمع کنین بابا 4 سال ذر میزنید بعدشم لیسانسو میگیرید و نگاه به این خلق به قول خودتون ستمدیده نمیکنید. این فیلما مال 30 سال پیشه عامو.
شما ها معنی ازادی رو نمی دونید به اسم ازادی هر غلط و کار نادرستی رو می خواهید انجام بدین یک ذره فکر کنید.
ازدی می خواهی تا به رده بالاها ی مملکت بد و بیرا بیگی یا ازادی می خواهی تا با دختر مردم هر غلطی می خواهی بکنی؟
این حکومت بر اساس تعالیم دین اسلام است. اگر می خواهی ازاد باشی یه دین دیگر رو بپذر
دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب چشم و چراغ جامعه امروز ماهستند. گرمای آزادیخواهی شما یخ ارتجاع را ذوب خواهد کرد. میلیونها قلب آزادیخواه با شما است
Post a Comment