تراژدی دموکراسی با معیار امنیت ملی
ماه مهر آن ماه مهربان و بازیهای راه مدرسه به یاد نسلهای آرماندار، حسدار، مهردار و جریاندار؛ یاد آن کلاس کوچک با نیمکتهای چوبیاش و عطر حضور معلم، چه تلخ است فاصلهی آن کلاس کوچک تا حیاط آن زندان در روزگاری که امنیت ملی مملکتی که با نان معلمی و حق کارگری و صدای دانشجویی و نوای استادی گره خورده است. مهر آغاز شد در حالی که کلاسمان خالی بود از حضور هفت ماه مهربان. از محمد رضایی گرگانی تا رسول براقی. معلمانی صبور و فداکار که به حکم دادگاه انقلاب محکوم گشتهاند به اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت ملی. همان امنیت ملی که تضمینی است برای اقتدار و توازن یک ملت از هر گروه و قوم و زبان بر اساس قانونی که آزادی را مقدم بر زیست آدمی میداند و اعتراض را حق مسلم یک انسان.اما تراژدی دموکراسی در آنجا است که در این دیار حاکمان از پرسشگری و آزادی جهانیان میگویند و محروم کردهاند یاران دبستانی را از طرح این سوال که درد نان داشتن و آزادی جرم است یا گناه؟ از حقوق محرومین و مستضعفین گفتند و شعار دادند. اما چه تلخ بود ماجرای خودسوزی کارگر یاسوجی یا اخراج دهها تن از کارگران سندیکای اتوبوسرانی.چه تلختر بود این ماه مهر در دانشگاه. جایی که خانه ما است. همان جایی که در کلاس، شاگرد بود و استاد و گفتن و شنیدن از درد استبداد، که امروز نه استادی مانده و نه شاگردی که همه را تاراج بردهاند به نام امنیت ملی. حاکمان از تعالی روح بشری گفتند و بستند درهای دانشگاهها را به روی دهها تن از فرزندان این سرزمین و اینگونه بود که اساتید به نامی چون «بشیریه» و «جعفری» و «سمتی» و «شاهنده» و «کدیور» به همراه دو استاد دانشگاه سیستان و بلوچستان؛ «دکتر بندریان» و «مهندس صفایی» به حکم بازنشستگی اجباری، اخراج گردند و امروز غلامعباس توسلی موسس انجمن جامعه شناسی ایران و مترجم، نویسنده و مولف بیش از هفتاد جلد کتاب جامعه شناسی را اخراج نمودهاند و روز دیگر «دکتر ایرج ملکپور» را از مرکز تقویم ایران و نیز تدریس در دانشگاه محروم مینمایند. از انقلاب فرهنگی در دانشگاهها گفتند و با کودتای فرهنگی و گاه کودتای مخملین روزی دانشگاه امیرکبیر و روز دیگر دفتر تحکیم وحدت را مورد تاخت و تاز قرار دادند که آخرین نمونهی آن حکم حبس تعلیقی دو سالهی دادگاه انقلاب در مورد بهارهی هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و فعال حقوق زنان میباشد که این دار و روزگار را قراری نباشد بر اصلاح.اما غافلند بر اینکه ما خواهیم ماند به اصلاح و می خوانیم دیگران را به همراهی در راه آزادی.همراه شو عزیز، همراه شو عزیز، همراه شو عزیز تنها نمان به درد، کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود
ماه مهر آن ماه مهربان و بازیهای راه مدرسه به یاد نسلهای آرماندار، حسدار، مهردار و جریاندار؛ یاد آن کلاس کوچک با نیمکتهای چوبیاش و عطر حضور معلم، چه تلخ است فاصلهی آن کلاس کوچک تا حیاط آن زندان در روزگاری که امنیت ملی مملکتی که با نان معلمی و حق کارگری و صدای دانشجویی و نوای استادی گره خورده است. مهر آغاز شد در حالی که کلاسمان خالی بود از حضور هفت ماه مهربان. از محمد رضایی گرگانی تا رسول براقی. معلمانی صبور و فداکار که به حکم دادگاه انقلاب محکوم گشتهاند به اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت ملی. همان امنیت ملی که تضمینی است برای اقتدار و توازن یک ملت از هر گروه و قوم و زبان بر اساس قانونی که آزادی را مقدم بر زیست آدمی میداند و اعتراض را حق مسلم یک انسان.اما تراژدی دموکراسی در آنجا است که در این دیار حاکمان از پرسشگری و آزادی جهانیان میگویند و محروم کردهاند یاران دبستانی را از طرح این سوال که درد نان داشتن و آزادی جرم است یا گناه؟ از حقوق محرومین و مستضعفین گفتند و شعار دادند. اما چه تلخ بود ماجرای خودسوزی کارگر یاسوجی یا اخراج دهها تن از کارگران سندیکای اتوبوسرانی.چه تلختر بود این ماه مهر در دانشگاه. جایی که خانه ما است. همان جایی که در کلاس، شاگرد بود و استاد و گفتن و شنیدن از درد استبداد، که امروز نه استادی مانده و نه شاگردی که همه را تاراج بردهاند به نام امنیت ملی. حاکمان از تعالی روح بشری گفتند و بستند درهای دانشگاهها را به روی دهها تن از فرزندان این سرزمین و اینگونه بود که اساتید به نامی چون «بشیریه» و «جعفری» و «سمتی» و «شاهنده» و «کدیور» به همراه دو استاد دانشگاه سیستان و بلوچستان؛ «دکتر بندریان» و «مهندس صفایی» به حکم بازنشستگی اجباری، اخراج گردند و امروز غلامعباس توسلی موسس انجمن جامعه شناسی ایران و مترجم، نویسنده و مولف بیش از هفتاد جلد کتاب جامعه شناسی را اخراج نمودهاند و روز دیگر «دکتر ایرج ملکپور» را از مرکز تقویم ایران و نیز تدریس در دانشگاه محروم مینمایند. از انقلاب فرهنگی در دانشگاهها گفتند و با کودتای فرهنگی و گاه کودتای مخملین روزی دانشگاه امیرکبیر و روز دیگر دفتر تحکیم وحدت را مورد تاخت و تاز قرار دادند که آخرین نمونهی آن حکم حبس تعلیقی دو سالهی دادگاه انقلاب در مورد بهارهی هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و فعال حقوق زنان میباشد که این دار و روزگار را قراری نباشد بر اصلاح.اما غافلند بر اینکه ما خواهیم ماند به اصلاح و می خوانیم دیگران را به همراهی در راه آزادی.همراه شو عزیز، همراه شو عزیز، همراه شو عزیز تنها نمان به درد، کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود
سه شنبه بیست و چهارم مهر
دانشکده اقتصاد
No comments:
Post a Comment