در زمستان 85 تعدادی از چهره ها ، کمیته ها و تشکلهای شناخته شده ی جنبش کارگری هسته ی اولیه تشکلی تحت عنوان « شورای همکاری تشکلها و فعالین مستقل کارگری » را پایه نهادند و در همان روزهای اولیه تشکیل گروه فوق ، از دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب دانشگاههای ایران نیز برای پیوستن به این شورا دعوت نمود .
در آن زمان دانشجویان با حسن نیت به این دعوت پاسخ مثبت داده و فعالانه به شورا پیوستند . این حسن نیت از تمایل طبقاتی هر جریان چپگرای متعهد به آرمان و منافع پرولتاریا در جهت اتحاد فعالین کارگری حول برنامه ای مشخص برای پیشبرد امر مبارزات کارگری ناشی می گردید و لذا دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب خود را در بدو امر ملزم به همراهی با شورا می دیدند .
اما گذشت زمان و تماس مستقیم و از نزدیک با گروههای تشکیل دهنده ی شورا و درک چگونگی ارتباط و رفتار آنان با یکدیگر – به ویژه با دانشجویان – و عدم برخورداری شورا از اصول و پرنسیپهای لازم برای معرفی نوعی « سبک کار » مشخص – حتی به گروههای تشکیل دهنده ی آن – و نهایتا ً ابتلا به عارضه ی محفلیسم که شورا را به جمعی گره خورده در خود تبدیل نموده و در ِ آن را به روی عناصر فرصت طلب و چپ نمایی که ضدیت با بستر اصلی چپ در جامعه را ، تحت حجاب تملق در برابر کارگران و فعالین کارگری مستتر می کردند بازمی نمود ، این جریان دانشجویی را به تجدیدنظر درتصمیم اولیه ی خود واداشت . لازم به ذکر است که تلاش دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب برای ترمیم نقاط ضعف شورا – حداقل از طریق تدوین آیین نامه ای برای تنظیم رفتار و روابط درونی و بیرونی اعضا – به نتیجه نرسید و مقاومت پدیده ی محفلیسم – که از جانب اکثریت اعضا حمایت اتوماتیک می شد – در برابر هر تلاش اصلاحگرانه ، دانشجویان را که به صرف دانشجو بودن ، از منظر شورا تلویحا ً عضو درجه دو محسوب می شدند ، با بن بست در ادامه همکاری با شورا مواجه نمود .
محفلیسم بیماری هر نوع ارتباط ِ بیگانه از منافع طبقات مورد اتکا – و در واقع مورد ادعای – عناصر وجهین این ارتباط است که در شرایط رکود فعالیت جنبشهای اجتماعی به فعالین و تشکلهای معطوف به آن جنبش عارض می شود . از این رو ردیابی این پدیده در روابط شورا امری طبیعی ست . اما عدم تمایل گروههای تشکیل دهنده ی شورا به استعمال پادزهرهای این عارضه ، درمان آنرا هر روز ناممکن تر می نماید . مطالعه ی فعالیت نزدیک به یک ساله ی شورای همکاری و بررسی کارکردها و اثرات بیرونی آن ، هرناظری را به کشف نشانه های محفلیسم در این تشکل رهنما می شود . امید است امر مبارزه ی اجتماعی شورا و گروههای تشکیل دهنده ی آنرا به اقدام برای مهار این بیماری مجاب نماید .
از این رو ما دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب ایران ، طی این اطلاعیه ، خروج خود از « شورای همکاری تشکلها و فعالین مستقل کارگری » را اعلام می نماییم و صادقانه آرزومندیم که شورا و اعضای باقی مانده در آن در امر تکامل و توسعه مبارزه کارگری موفق باشند . بدیهی ست که از این پس مواضع و عملکردهای شورای همکاری مورد تأیید ما نبوده و امضای دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب از ذیل تمامی بیانیه ها و تصمیمات عملی شورا حذف شده تلقی خواهد شد . ما براین باوریم که مبارزه ی طبقاتی پرولتاریا در ظرفهای اجتماعی دیگری تحقق پذیر است و چپ ، ساختن مجاری گسترش و تعالی این مبارزه را به مراتب بیش از عضویت در محافل موجود ضروری ارزیابی می کند .
در آن زمان دانشجویان با حسن نیت به این دعوت پاسخ مثبت داده و فعالانه به شورا پیوستند . این حسن نیت از تمایل طبقاتی هر جریان چپگرای متعهد به آرمان و منافع پرولتاریا در جهت اتحاد فعالین کارگری حول برنامه ای مشخص برای پیشبرد امر مبارزات کارگری ناشی می گردید و لذا دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب خود را در بدو امر ملزم به همراهی با شورا می دیدند .
اما گذشت زمان و تماس مستقیم و از نزدیک با گروههای تشکیل دهنده ی شورا و درک چگونگی ارتباط و رفتار آنان با یکدیگر – به ویژه با دانشجویان – و عدم برخورداری شورا از اصول و پرنسیپهای لازم برای معرفی نوعی « سبک کار » مشخص – حتی به گروههای تشکیل دهنده ی آن – و نهایتا ً ابتلا به عارضه ی محفلیسم که شورا را به جمعی گره خورده در خود تبدیل نموده و در ِ آن را به روی عناصر فرصت طلب و چپ نمایی که ضدیت با بستر اصلی چپ در جامعه را ، تحت حجاب تملق در برابر کارگران و فعالین کارگری مستتر می کردند بازمی نمود ، این جریان دانشجویی را به تجدیدنظر درتصمیم اولیه ی خود واداشت . لازم به ذکر است که تلاش دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب برای ترمیم نقاط ضعف شورا – حداقل از طریق تدوین آیین نامه ای برای تنظیم رفتار و روابط درونی و بیرونی اعضا – به نتیجه نرسید و مقاومت پدیده ی محفلیسم – که از جانب اکثریت اعضا حمایت اتوماتیک می شد – در برابر هر تلاش اصلاحگرانه ، دانشجویان را که به صرف دانشجو بودن ، از منظر شورا تلویحا ً عضو درجه دو محسوب می شدند ، با بن بست در ادامه همکاری با شورا مواجه نمود .
محفلیسم بیماری هر نوع ارتباط ِ بیگانه از منافع طبقات مورد اتکا – و در واقع مورد ادعای – عناصر وجهین این ارتباط است که در شرایط رکود فعالیت جنبشهای اجتماعی به فعالین و تشکلهای معطوف به آن جنبش عارض می شود . از این رو ردیابی این پدیده در روابط شورا امری طبیعی ست . اما عدم تمایل گروههای تشکیل دهنده ی شورا به استعمال پادزهرهای این عارضه ، درمان آنرا هر روز ناممکن تر می نماید . مطالعه ی فعالیت نزدیک به یک ساله ی شورای همکاری و بررسی کارکردها و اثرات بیرونی آن ، هرناظری را به کشف نشانه های محفلیسم در این تشکل رهنما می شود . امید است امر مبارزه ی اجتماعی شورا و گروههای تشکیل دهنده ی آنرا به اقدام برای مهار این بیماری مجاب نماید .
از این رو ما دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب ایران ، طی این اطلاعیه ، خروج خود از « شورای همکاری تشکلها و فعالین مستقل کارگری » را اعلام می نماییم و صادقانه آرزومندیم که شورا و اعضای باقی مانده در آن در امر تکامل و توسعه مبارزه کارگری موفق باشند . بدیهی ست که از این پس مواضع و عملکردهای شورای همکاری مورد تأیید ما نبوده و امضای دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب از ذیل تمامی بیانیه ها و تصمیمات عملی شورا حذف شده تلقی خواهد شد . ما براین باوریم که مبارزه ی طبقاتی پرولتاریا در ظرفهای اجتماعی دیگری تحقق پذیر است و چپ ، ساختن مجاری گسترش و تعالی این مبارزه را به مراتب بیش از عضویت در محافل موجود ضروری ارزیابی می کند .
دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب ایران
4 آذر 1386
4 آذر 1386
No comments:
Post a Comment