
بدون شک اجرایی کردن طرح سهمیه بندی بنزین در چند روز گذشته و عواقب قهر آمیز آن از نشانه های این بحران اجتماعی است. قابل توجه است که به دنبال اعتراضات خود جوش توده مردم، سرشت واقعی دستگاه قدرت را با حضور نیروهای چند ده نفره مجهز ناجا و گروهای وابسته به سپاه در میادین و خیابانهای تهران دیدیم. تلاش برای ایجاد فضای رعب و وحشت در هیبت یک حکومت نظامی خاموش در شبهای تهران و برخی شهرستانها برای برگرداندن نظم مورد قبول، همچون فضای ایجاد شده در دهه 60 ماهیت واقعی دولت سرمایه داری در ایران است. به زعم آنها «واقع بینی» و شناسایی صلاح امور، تنها در انحصار کسانی است که قدرت سیاسی و اقتصادی در کف با کفایت آنهاست. البته اهمیتی ندارد که اگر سیاستهای اقتصادی آنان در بخش تولید بنزین در کشور نفت خیز ایران به دلیل ارجح دانستن موقعیت خود در منطقه تاکنون بی اعتنا باقی مانده است، یا اگر اقتصاد وسیاست کشور با بحران مداوم دست به گریبان است، یا اگر ریال ایران روز به روز ارزشش پایین می آید و ما به ازاء آن به دلیل چاپ اسکناس بی پشتوانه در بازار کاهش پیدا می کند، یا اگر آنها در منطقه و جهان علیرغم مخالفتشان تنها با سرکردگی آمریکا(عدم شناسایی امپریالیسم و سرمایه انحصاری)، پشتیبان ارتجاعی ترین و کثیف ترین حکوتهای خودکامه هستند، یا اگر در تمام طول چند سال گذشته همچون دیگر رژیم های تابع بازار جهانی سرمایه، اعلام کرده اند که طرفداران عدالت و برابری و یک دنیای انسانی چیزی جز عروسکهای کوکی مسکو و یا غرب نیستند! هیچ یک از اشتباهات و هیچ یک از شکستهای گذشته، این واقع بینان دروغین را بر آن نمی دارد بنا به ماهیت ارتجاعی خود، تا کمی هم صدای مخالفان را تحمل کنند. بدیهی است که به نظر آنان، این طرفداران آزادی و برابری مشتی (عمال خارجی!) هستند که البته تحت عنوان همین شعارمی بایست ازهمه گیر شدن خواستها و مطالبات توده های زحمتکش، جلوگیری شود و باید قاطعانه به سرکوب آنها بپردازند. غافل از آنکه با تشدید بحران های اجتماعی و به دنبال سرکوب و بن بست ناشی از آن، انقلابیگری ضرورتا آنطرف وضعیت موجود قرار گرفته است.
No comments:
Post a Comment